4 مؤلفه امنیت غذایی در ایران-راهبرد معاصر
یادداشت اختصاصی مصطفی بنی اسدی، کارشناس مسائل اقتصادی؛

4 مؤلفه امنیت غذایی در ایران

عواملی همچون خودکفایی در تولید کالاهای اساسی، دسترسی اقتصادی و دستیابی به غذا، آگاهی از دانش تغذیه و ثبات در شاخص امنیت غذایی مؤلفه‌های امنیت غذایی هستند که وجود توأمان آنها نشانه وجود امنیت غذایی و برطرف‌کننده سوءتغذیه است.
مصطفی بنی اسدی؛ کارشناس مسائل اقتصادی
تاریخ انتشار: ۱۴:۱۱ - ۰۴ شهريور ۱۴۰۲ - 2023 August 26
کد خبر: ۲۰۰۶۵۷

4 مؤلفه امنیت غذایی در ایران

 

به گزارش «راهبرد معاصر»؛ سازمان جهانی خواروبار (فائو) در آخرین گزارش خود از رده بندی کشورهای جهان در موضوع سوء تغذیه اعلام کرد، در سال‌های ۲۰۲۱ تا ۲۰۲۲ میلادی سوء تغذیه در ایران کاهش داشته است. در ابتدای اینکه عوامل بهبود وضعیت ایران بررسی شود، باید به تعریف مفهوم سوء تغذیه پرداخت و بررسی کرد چه اتفاقی افتاده است که در ایران شاهد چنین رشدی هستیم.


سوء تغذیه زمانی رخ می‌دهد که در رژیم غذایی خانوار، ویتامین‌ها و مواد مغذی بدن تأمین نشود. شاید بتوان گفت، گاهی سوء تغذیه به معنای کم خوری نیست و ناشی از پر خوری یا بد خوری خانوار است؛ یعنی خانوار توانایی خرید دارد، اما به دلیل نداشتن دانش تغذیه و رعایت نکردن اصول مشخص علم تغذیه باعث سوء تغذیه می‌شود.


درواقع بخشی از مواد مغذی و معدنی مانند آهن و کلسیم و مجموع ویتامین ها، فیبر و... به اندازه ای که برای زندگی پر نشاط و سالم نیاز است تا فرد زندگی پویایی داشته باشد، تأمین نمی‌شود.

کشورمان با وجود تحریم ها که موجب سوءاستفاده دشمن از امنیت غذایی به عنوان اهرم فشار شده است ، توانسته در زمینه خودکفایی حرفی برای گفتن داشته باشد


در موضوع امنیت غذایی ، سازمان فائو در سال ۱۹۹۶ میلادی تعریفی ارائه کرد و آن این است که اگر تمامی افراد در تمامی زمان‌ها توانایی دسترسی فیزیکی (مواد غذایی داخل کشور تولید شده باشد یا به وسیله واردات موجود باشد) و اقتصادی (توانایی اقتصادی تهیه مواد غذایی برای مردم فراهم باشد) به مقدار کافی از مواد غذایی سالم و مغذی که نیازها و ترجیحات لازم را برای زندگی سالم تأمین کند، برخوردار باشند می‌توان گفت  مردم آن کشور از امنیت غذایی خوبی برخوردار هستند.


 از این تعریف چهار مؤلفه برای امنیت غذایی احصا می‌شود که وجود توأمان آنها نشانه وجود امنیت غذایی و برطرف کننده سوء تغذیه است.

  1. خودکفایی در تولید کالاهای اساسی: نخستین مؤلفه امنیت غذایی به شمار می رود که از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی بسیار مورد تأکید امامین انقلاب، حضرت امام خمینی (ره) و امام خامنه ای (مدظله‌العالی) بوده است. این بُعد معادل دسترسی فیزیکی است که می‌تواند ناشی از تولید داخل یا حتی تجارت و واردات کالا باشد. این مؤلفه از ابتدای انقلاب رشد بسزایی داشته است و نشان می‌دهد 40 سال بعد از انقلاب، این شاخص رو به رشد است و از این حیث مشکل خاصی وجود ندارد.

    زمانی که صحبت از حفظ امنیت غذایی می‌شود، منظور قوت غالب سبد غذایی خانوار است. کشورمان با وجود تحریم ها که موجب سوءاستفاده دشمن از امنیت غذایی به عنوان اهرم فشار شده است، توانسته در زمینه خودکفایی حرفی برای گفتن داشته باشد. به طور کلی مستندات و آمار حاکی از کاهش میزان سوء تغذیه در ایران است. قبل از انقلاب به طور میانگین سالانه 26 میلیون تن در سال محصولات کشاورزی در کشور تولید می‌شد که این رقم با افزایش پنج برابری به بیش از 125 میلیون تن در سال رسیده است.
  2. دسترسی اقتصادی و دستیابی به غذا: این عامل به درآمد خانوار و قدرت خرید آن  برمی گردد. تورم، درآمد، تحریم های اقتصادی، نرخ ارز و ظرفیت زیر ساخت های حمل و نقل ، بازاریابی محصولات کشاورزی، ساختار توزیع مواد غذایی و زنجیره عرضه و ... باعث می‌شوند سطح دسترسی اقتصادی مردم به غذا به این عوامل وابسته باشد.

    این شاخص نیز روند رو به بهبود داشته، البته نرخ رشد آن نسبت به مؤلفه دسترسی فیزیکی با نرخ ملایم تری پیش رفته است. در سال‌های بعد از انقلاب شاهد نوسان هایی بوده ایم که بر این شاخص تأثیر گذار بوده است. در دهه ۹۰ و سال ۱۳۹۷ که تحریم های آمریکا شدت گرفت، شاهد تکانه‌های شدید و نوسانات شدید ارزی و شوک های قیمتی بودیم و تجربه تغییر شدید قیمت مواد غذایی وجود داشت و در بسیاری از محصولات غذایی که وابسته به خارج بود، به ویژه تولید دانه های روغنی در برهه ای شاهد تکانه های تولیدی در بهمن و اسفند سال ۱۳۹۸ بودیم.

    برای نمونه، شاهد کمبود مرغ بودیم که علت آن کمبود نهاده های دامی در کشور بود. در دهک های یک تا سه، میانگین مصرف هر ماه خانوار از دو کیلو گرم به کمتر از یک کیلوگرم در ماه رسید و این اتفاق ناشی از دسترسی اقتصادی است. با وجود اینکه این شاخص روند مثبت داشته، اما نوسان هایی نیز داشته است.
  3. آگاهی از دانش تغذیه: اینکه چقدر به کیفیت سلامت تغذیه خود توجه می‌کنیم و به دنبال این هستیم با دانش و درآمد به سمت الگوی تغذیه ای حرکت که مواد غذایی را برای داشتن زندگی سالم و فعال خود تأمین کنیم، دارای اهمیت است. در اینجا نیازمند اعمال سیاست های مناسب در حوزه تغذیه و سلامت هستیم. اینجا دیگر صرفاً بحث تولید و اقتصاد نیست و دستگاه‌های اجرایی نظیر وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی باید ورود پیدا کنند؛ حتی اگر نیاز است الگوی تغدیه سالم را به دانشگاه ها ، مدارس و... معرفی کنند.

    این مؤلفه نیز روند رو به رشدی داشته است و اعداد به دست آمده رشد شاخص را نشان می‌دهد، ولی در مقایسه با دو مؤلفه قبل رشد با شیب ملایم تری پیش رفته است. باید بیشتر تلاش کرد، زیرا در سال های اخیر در سیاست گذاری های کلان  فقط تأکید بر تأمین کالاهای اساسی بوده است، در حالی که این تمام ماجرای امنیت غذايی نیست.
  4. ثبات در شاخص امنیت غذایی: تمامی عواملی که بر سه مؤلفه قبلی تأثیر دارند، بر این مؤلفه نیز تأثیر دارد. در دنیا با پدیده ای مانند تغییر اقلیم مواجهیم. تغییرات آب و هوایی روی بارندگی و دما تأثیرگذار هستند و طبعاً تغییرات اثر خود را روی تولید محصولات کشاورزی نشان خواهد داد. در چنین شرایطی تولیدات باید با تغییر اقلیم متناسب باشد، لذا سیاست گذاری دقیق و صحیحی را از سوی دستگاه‌های اجرایی کشور می‌طلبد.
    آمارهای مرکز آمار در حوزه مصرف کالاهای اساسی نشان می‌دهد در بعضی از کالاهای اساسی به ویژه پروتئین ها که برای داشتن زندگی سالم ضروری است، دچار کاهش مصرف شده ایم

    بُعد دیگر به عوامل سیاسی برمی‌گردد. تحریم ها، سیاست گذاری های داخلی، تنش زدایی در داخل و روابط بین الملل ، سرمایه گذاری اجتماعی و... موضوع مهمی است که باید به آن توجه شود. به عنوان نمونه، وقتی شایعه گرانی بنزین ایجاد می‌شود، مردم در پمپ بنزین ها صف می‌کشند. با ایجاد چنین فضایی اعتماد مردم به سازمان های ذی ربط بر اثر سیاست های نادرست کاهش می یابد و انتظارات تورمی در مردم ایجاد می‌شود که ناشی از بی اعتمادی است.


درباره اینکه چه سیاست هایی برای مقابله با سوءتغذیه و حفظ امنیت غذایی باید اعمال شود، باید تأکید بر عرضه مواد غذایی و تولید باشد. عرضه مواد غذایی ناظر به محصولات کشاورزی و واردات است. چشم انداز تولید مواد غذایی و امنیت غذایی در جهان نشان می دهد در دنیا با افزایش جمعیت مواجهیم و تا سال ۲۰۵۰ میلادی جمعیت جهان از ۹ میلیارد نیز خواهد گذشت.

علاوه بر این، تغییرات اقلیم و کاهش دسترسی به منابع تولیدی ازجمله زمین حاصلخیز و منابع آب متناسب با افزایش جمعیت و تولید در سطح بین الملل نمی‌تواند رشد کند یا اگر رشد کند صادرات مواد غذایی نسبت به وضعیت کنونی‌اش در سطح بین الملل با مشکل مواجه خواهد شد؛ لذا نمی‌توان خود را به واردات مواد غذایی از کشورهای دیگر متکی کرد.


بایستی در بخش کشاورزی حداقل های مورد نیازمان را تأمین کنیم. باید در تولید محصولات کشاورزی به داخل اتکا داشت تا در مواقع خطر بتوان از موانع عبور کرد. علاوه بر این، در عرصه بین الملل شاهد کاهش عرضه مواد غذایی نسبت به تقاضا خواهیم بود.


در بخش کشاورزی با چه مشکلاتی مواجهیم؟

نخستین و اساسی ترین چالش منابع آبی برای تأمین محصولات اساسی است. ایران با میانگین بارندگی کمتر از ۲۵۰ میلی‌متر و یک سوم ميانگين بارندگی جهانی در کمربند خشک و نیمه خشک جهانی قرار دارد. همچنین سال هاست از منابع زیرزمینی به صورت غیر بهره‌ور و ناکارآمد به شیوه های کشت سنتی غرق آبی استفاده می‌کنیم. افت آب های زيرزمينی تبعات زیادی برای محیط زیست دارد که از جمله تبعات آن فرونشست زمین است. باید به سمت افزایش راندمان آبیاری کشاورزی حرکت کرد.


موضوع بعدی پدیده تغییر اقلیم است که بر عملکرد محصولات کشاورزی اثرگذار خواهد بود. تغییر اقلیم موجب تشدید خشکسالی یا افزایش دما خواهد شد. پس باید به سمت سیاست‌هایی رفت که سازگاری بیشتری با تغییر اقلیم داشته باشد و کشاورز را با شیوه های متناسب با تغییر اقلیم آشنا کرد.

تغییرات اقلیم و کاهش دسترسی به منابع تولیدی ازجمله زمین حاصلخیز و منابع آب متناسب با افزایش جمعیت و تولید در سطح بین الملل نمی‌تواند رشد کند


موضوع بعدی که نمود قابل توجهی دارد، پایین بودن موجودی نرخ سرمایه و سرمایه گذاری در بخش کشاورزی است که در دهه 90 روند کاهشی و منفی به خود گرفت. زمانی که در بخش کشاورزی سرمایه گذاری نشود، توان تولیدی به تحلیل خواهد رفت. بخشی از سرمایه گذاری در این حوزه می‌تواند کمک کننده به بهبود راندمان آب باشد.

 


کشورمان با جمعیتی ولو با نرخ رشد کم موجه است و در افق ۲۰۵۰ احتمالاً جمعیتی حدود ۱۰۰ میلیون نفر داشته باشیم و باید برای این افزایش جمعیت تدابیر غذایی اندیشیده شود. پس یکی از چالش ها سرمایه گذاری در این حوزه خواهد بود .


افزایش غیر ضابطه‌مند قیمت محصولات غذایی برای مصرف کننده موضوع دیگری و در سال‌های اخیر بسیار آزار دهنده بوده است که در تأمین مواد مغذی با چالش‌های متعددی مواجه باشند؛ به ویژه خانوارهایی که در دهک های اول تا پنجم هستند. افزایش قیمت مواد غذایی در کشورمان به دلایل متعددی اتفاق افتاده است، تکانه های ارزی نیز به افزایش قیمت مواد و نهاده‌های اولیه و افزایش قیمت نهایی محصول تولیدی منجر خواهد شد.


در زمینه الگوی کشت، سیاست های مرتبط باید تنظیم شود. در زمینه بازاریابی باید دقت کرد، زیرا در بازار بسیاری از محصولات کشاورزی دچار چالش هستیم و عمده قیمت نهایی که مواد غذایی دارند، ناشی از حاشیه بازار محصولات کشاورزی است.  زمانی که در زنجیره ارزش تولید، با افزایش ارزش محصول به قیمت کالا ‌افزوده می شود، افزايش قيمت مفید است، اما اگر با دلالی محصولات قیمت کالا افزایش بی ضابطه یابد،  زیان بار است.


موضوع دیگر توان و قدرت خرید مصرف کننده است که به طور خاص روی امنیت غذایی افراد اثرگذار است و در سطح کلان اقتصادی باید بتوان رشد اقتصادی منطقی و مداوم برای اقتصاد ایران داشت تا به افزایش درآمد سرانه منجر شود و بر مصرف اثرگذار باشد.

 

ارسال نظر
تحلیل های برگزیده