به گزارش «راهبرد معاصر»؛ سازمان جهانی خواروبار (فائو) در آخرین گزارش خود از رده بندی کشورهای جهان در موضوع سوء تغذیه اعلام کرد، در سالهای ۲۰۲۱ تا ۲۰۲۲ میلادی سوء تغذیه در ایران کاهش داشته است. در ابتدای اینکه عوامل بهبود وضعیت ایران بررسی شود، باید به تعریف مفهوم سوء تغذیه پرداخت و بررسی کرد چه اتفاقی افتاده است که در ایران شاهد چنین رشدی هستیم.
سوء تغذیه زمانی رخ میدهد که در رژیم غذایی خانوار، ویتامینها و مواد مغذی بدن تأمین نشود. شاید بتوان گفت، گاهی سوء تغذیه به معنای کم خوری نیست و ناشی از پر خوری یا بد خوری خانوار است؛ یعنی خانوار توانایی خرید دارد، اما به دلیل نداشتن دانش تغذیه و رعایت نکردن اصول مشخص علم تغذیه باعث سوء تغذیه میشود.
درواقع بخشی از مواد مغذی و معدنی مانند آهن و کلسیم و مجموع ویتامین ها، فیبر و... به اندازه ای که برای زندگی پر نشاط و سالم نیاز است تا فرد زندگی پویایی داشته باشد، تأمین نمیشود.
کشورمان با وجود تحریم ها که موجب سوءاستفاده دشمن از امنیت غذایی به عنوان اهرم فشار شده است ، توانسته در زمینه خودکفایی حرفی برای گفتن داشته باشد
در موضوع امنیت غذایی ، سازمان فائو در سال ۱۹۹۶ میلادی تعریفی ارائه کرد و آن این است که اگر تمامی افراد در تمامی زمانها توانایی دسترسی فیزیکی (مواد غذایی داخل کشور تولید شده باشد یا به وسیله واردات موجود باشد) و اقتصادی (توانایی اقتصادی تهیه مواد غذایی برای مردم فراهم باشد) به مقدار کافی از مواد غذایی سالم و مغذی که نیازها و ترجیحات لازم را برای زندگی سالم تأمین کند، برخوردار باشند میتوان گفت مردم آن کشور از امنیت غذایی خوبی برخوردار هستند.
از این تعریف چهار مؤلفه برای امنیت غذایی احصا میشود که وجود توأمان آنها نشانه وجود امنیت غذایی و برطرف کننده سوء تغذیه است.
آمارهای مرکز آمار در حوزه مصرف کالاهای اساسی نشان میدهد در بعضی از کالاهای اساسی به ویژه پروتئین ها که برای داشتن زندگی سالم ضروری است، دچار کاهش مصرف شده ایم
درباره اینکه چه سیاست هایی برای مقابله با سوءتغذیه و حفظ امنیت غذایی باید اعمال شود، باید تأکید بر عرضه مواد غذایی و تولید باشد. عرضه مواد غذایی ناظر به محصولات کشاورزی و واردات است. چشم انداز تولید مواد غذایی و امنیت غذایی در جهان نشان می دهد در دنیا با افزایش جمعیت مواجهیم و تا سال ۲۰۵۰ میلادی جمعیت جهان از ۹ میلیارد نیز خواهد گذشت.
علاوه بر این، تغییرات اقلیم و کاهش دسترسی به منابع تولیدی ازجمله زمین حاصلخیز و منابع آب متناسب با افزایش جمعیت و تولید در سطح بین الملل نمیتواند رشد کند یا اگر رشد کند صادرات مواد غذایی نسبت به وضعیت کنونیاش در سطح بین الملل با مشکل مواجه خواهد شد؛ لذا نمیتوان خود را به واردات مواد غذایی از کشورهای دیگر متکی کرد.
بایستی در بخش کشاورزی حداقل های مورد نیازمان را تأمین کنیم. باید در تولید محصولات کشاورزی به داخل اتکا داشت تا در مواقع خطر بتوان از موانع عبور کرد. علاوه بر این، در عرصه بین الملل شاهد کاهش عرضه مواد غذایی نسبت به تقاضا خواهیم بود.
نخستین و اساسی ترین چالش منابع آبی برای تأمین محصولات اساسی است. ایران با میانگین بارندگی کمتر از ۲۵۰ میلیمتر و یک سوم ميانگين بارندگی جهانی در کمربند خشک و نیمه خشک جهانی قرار دارد. همچنین سال هاست از منابع زیرزمینی به صورت غیر بهرهور و ناکارآمد به شیوه های کشت سنتی غرق آبی استفاده میکنیم. افت آب های زيرزمينی تبعات زیادی برای محیط زیست دارد که از جمله تبعات آن فرونشست زمین است. باید به سمت افزایش راندمان آبیاری کشاورزی حرکت کرد.
موضوع بعدی پدیده تغییر اقلیم است که بر عملکرد محصولات کشاورزی اثرگذار خواهد بود. تغییر اقلیم موجب تشدید خشکسالی یا افزایش دما خواهد شد. پس باید به سمت سیاستهایی رفت که سازگاری بیشتری با تغییر اقلیم داشته باشد و کشاورز را با شیوه های متناسب با تغییر اقلیم آشنا کرد.
تغییرات اقلیم و کاهش دسترسی به منابع تولیدی ازجمله زمین حاصلخیز و منابع آب متناسب با افزایش جمعیت و تولید در سطح بین الملل نمیتواند رشد کند
موضوع بعدی که نمود قابل توجهی دارد، پایین بودن موجودی نرخ سرمایه و سرمایه گذاری در بخش کشاورزی است که در دهه 90 روند کاهشی و منفی به خود گرفت. زمانی که در بخش کشاورزی سرمایه گذاری نشود، توان تولیدی به تحلیل خواهد رفت. بخشی از سرمایه گذاری در این حوزه میتواند کمک کننده به بهبود راندمان آب باشد.
کشورمان با جمعیتی ولو با نرخ رشد کم موجه است و در افق ۲۰۵۰ احتمالاً جمعیتی حدود ۱۰۰ میلیون نفر داشته باشیم و باید برای این افزایش جمعیت تدابیر غذایی اندیشیده شود. پس یکی از چالش ها سرمایه گذاری در این حوزه خواهد بود .
افزایش غیر ضابطهمند قیمت محصولات غذایی برای مصرف کننده موضوع دیگری و در سالهای اخیر بسیار آزار دهنده بوده است که در تأمین مواد مغذی با چالشهای متعددی مواجه باشند؛ به ویژه خانوارهایی که در دهک های اول تا پنجم هستند. افزایش قیمت مواد غذایی در کشورمان به دلایل متعددی اتفاق افتاده است، تکانه های ارزی نیز به افزایش قیمت مواد و نهادههای اولیه و افزایش قیمت نهایی محصول تولیدی منجر خواهد شد.
در زمینه الگوی کشت، سیاست های مرتبط باید تنظیم شود. در زمینه بازاریابی باید دقت کرد، زیرا در بازار بسیاری از محصولات کشاورزی دچار چالش هستیم و عمده قیمت نهایی که مواد غذایی دارند، ناشی از حاشیه بازار محصولات کشاورزی است. زمانی که در زنجیره ارزش تولید، با افزایش ارزش محصول به قیمت کالا افزوده می شود، افزايش قيمت مفید است، اما اگر با دلالی محصولات قیمت کالا افزایش بی ضابطه یابد، زیان بار است.
موضوع دیگر توان و قدرت خرید مصرف کننده است که به طور خاص روی امنیت غذایی افراد اثرگذار است و در سطح کلان اقتصادی باید بتوان رشد اقتصادی منطقی و مداوم برای اقتصاد ایران داشت تا به افزایش درآمد سرانه منجر شود و بر مصرف اثرگذار باشد.